کد مطلب:369965 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:357

40 - گسترش تفضل - خودداری از ملایمت
 بسم الله الرحمن الرحیم

و ایثار التفضل و ترك التعییر

معنای ایثار 

حضرت زین العابدین علیه السلام در این قطعه از دعای مكارم الاخلاق دو درخواست از پیشگاه حضرت باری تعالی برای مسلمانان می نمایند: اول گزینش تفضل برای مردم ، دوم اجتناب از سرزنش و ملامت .

به خواست خداوند بزرگ موضوع بحث و سخنرانی امروز این دو مطلب است . در قطعه اول این قسمت از دعا دو كلمه آمده است : اول ایثار

و آن دیگر تفضل . برای اینكه مقصود حضرت امام سجاد (ع ) روشن شود و قدر و منزلت خواسته امام از نظر ارزش اخلاقی واضح گردد، لازم است راجع به این دو كلمه برای شنوندگان محترم توضیح داده شود. ایثار در لغت به معنای اختیار نمودن و گزیدن چیزی است . كسی كه می گوید آثرت ذلك ای اخترت ، فلان چیز را ایثار نمودم یعنی آن را گزیدم و اختیار كردم ، و اگر ایثار بر نفس گفته شود به معنای مقدم داشتن دگری بر خود است .

التفصل فعل ما لا یلزم اذا كان ابتداء من غیر علة . 

فرق تفضل و احسان 

تفصل در لغت به معنای كار خوبی است كه تفصل كننده به طور ابتدایی و بدون علت و الزام ، آن را انجام دهد و طبق این تعریف ، تفضل از احسان بالاتر است ، زیرا احسان لازم نیست حتما ابتدایی و بدون علت باشد بلكه در پاره ای از مواقع ممكن است احسان پاداش احسان باشد. خداوند در قرآن شریف فرموده است : هل جزاء الاحسان الا الاحسان ؛ (200) آیا پاداش احسان چیزی جز احسان است ؟ اما تفضل ، احساس ابتدایی و بدون علت است و انگیزه آن بزرگواری و كرامت نفس تفضل كننده است . تمام پیمبران الهی از نعمت مكارم اخلاق برخوردار بودند و ماءموریت داشتند قوم خود را به مكارم اخلاق دعوت نمایند و آنان را انسان بسازند.

كرامت اخلاق و حمد الهی 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : ان الله تبارك و تعالی خص الانبیاء بمكارم الاخلاق فمن كانت فیه فلیحمد الله علی ذلك و من لم یكن فلیتضرع الی الله و لیساءله . (201)

امام صادق (ع ) فرمود: خداوند پیمبران را به مكارم اخلاق اختصاص داده ، پس اگر كسی از آن خصیصه روحانی برخوردار است ، خداوند را بر این نعمت بزرگ حمد نماید و آن كس كه واجد مكارم اخلاق نیست ، در پیشگاه خداوند تضرع كند و آن را درخواست نماید. ایثار تفضل كه در دعای حضرت علی بن الحسین علیهما السلام آمده و موضوع سخنرانی امروز است بهترین و عالی ترین كرامت خلق است . عن علی علیه السلام قال : خیر المكارم الایثار (202)

علی (ع ) فرموده : ایثار و گزینش تفضل ، بهترین كرامت اخلاقی است برای انسانها.

رمز توقف پیامبر (ص ) در مكه 

بی گمان در صدر اسلام یكی از عوامل نشر دین حق و گسترش آیین الهی ایثار و تفضل مسلمانان بود كه با خلوص نیت و به انگیزه ایمان نسبت به یكدیگر انجام می دادند و برای این مطلب شواهدی در آیات و روایات و تاریخ وجود دارد كه در اینجا برای شاهد، پاره ای از آنها ذكر می شود. كعبه مكرمه معبد مقدس ومطاف مردم بسیاری بود كه همه ساله از دور و نزدیك برای حج و عمره به مكه می آمدند. رسول گرامی (ص ) برای آنكه دعوت خود را به گوش اقوام مختلف برساند و آنان را از ماءموریت خویش آگاه سازد در آن شهر توقف نمود و ناملایمات گوناگون و آزارهای مختلفی را كه از مشركین می دید تحمل می كرد و به تبلیغ خود ادامه می داد. موقعی كه دشمنان با هم متحد شدند و به قتل آن حضرت همت گماردند، ماندن در مكه معظمه برای پیشوایان اسلام به مصلحت نبود، لذا حضرتش بر آن شد كه از مكه خارج شود و به مدینه مهاجرت نماید. تصمیم خود را عملی نمود و به مدینه حركت كرد. پیش از آنكه نبی معظم به مدینه برود، مبلغی از طرف آن حضرت به مدینه رفته بود، اسلام را تبلیغ نموده بود، و مردم مدینه از دعوت آن حضرت آگاهی داشتند و عده قابل ملاحظه ای به اسلام ایمان آورده بودند. از این رو پیشوای معظم موقع ورود به مدینه مورد استقبال واقع شد و اهالی ، مقدم مباركش را مورد احترام و تكریم قرار دادند. مسلمانانی كه در مكه ایمان آورده بودند، پس از هجرت آن حضرت در مضیقه بیشتری قرار گرفته و مورد تحقیر و اهانت زیادتری واقع شدند، به آنان اجازه توقف در مكه و انجام فرایض دینی داده نمی شد. ناچار به فكر افتادند كه تدریجا مكه را ترك گویند و خویشتن را از آن محیط فاسد و شرك آلود برهانند و برای تحقق بخشیدن به این هدف لازم بود از خانه و زندگی ، از اموال و اثاث خود چشم بپوشند، زیرا مشركین اجازه نمی دادند كه آنان اموال خویش را از مكه خارج كنند. این تهیدستان از وطن رانده شده سرمایه ای با خود نداشتند جز ایمان به خداوند و امید به فضل باری تعالی ، با تصمیم به اعلای حق و یاری پیشوای اسلام . قرآن شریف درباره اینان فرموده است :

هجرت مؤ منین و فضل الهی 

للفقراء المهاجرین الذین اخرجوا من دیارهم و اموالهم یبتغون فضلا من الله و رضوانا و ینصرون الله و رسوله اولئك هم الصادقون . (203)

فقرای مهاجرین كه از دیار و اموالشان اخراج گشته اند در طلب فضل و خشنودی باری تعالی بوده اند. اینان با خواص و صداقت در اندیشه یاری خدا و پیمبرش هستند و این فكر مقدس را در سر می پرورند.

ایامی كه مهاجرین به مدینه آمده بودند و در فقر و تنگدستی به سر می بردند، مقدار قابل ملاحظه ای از اموال یهودی های بنی نضیر بدون جنگ و جدل به دست مسلمانان افتاد. چون این اموال عنوان غنیمت جنگی نداشت و مشترك بین همه نبود، به امر باری تعالی در اختیار شخص رسول اكرم (ص ) قرار گرفت .

پیامبر (ص ) و مهاجرین تهیدست 

جعل الله تعالی اموال بنی النضیر خالصة یفعل بها ما یشاء فقسمها رسول الله بین المهاجرین و لم یعط الانصار منها شیئا الا ثلاثة نفر كانت بهم

حاجة و هم ابودجانة و سهل بن حنیف و الحارث بن الصمة . (204)

خداوند، اموال بنی نضیر را اختصاص به رسول اكرم (ص ) داد تا هر طور كه بخواهد عمل كند. پیغمبر اكرم آن را بین مهاجرین تقسیم نمود و به انصار چیزی از آن نداد جز سه نفر كه نیاز داشتند و آنان ابو دجانه و سهل بن حنیف و حارث بن صمه بودند. جمعیت انصار از اختصاص اموال بنی نظیر به مهاجرین نه تنها از پیشوای اسلام آزرده خاطر نگشتند بلكه داوطلب ایثار گردیدند و روی بزرگواری و تفضل حاضر شدند از جهت مسكن و لباس و غدا آنان را یاری دهند، حتی بعضی از انصار كه خودشان از جهتی نیازمند بودند مهیا گشتند مهاجرین را بر خود مقدم دارند و این مطلب در قرآن شریف آمده است :

تفضل انصار بر مهاجرین 

و الذین تبوء و الدار و الایمان من قبلهم یحبون من هاجر الیهم و لا یجدون فی صدورهم حاجة مما اوتوا و یؤ ثرون علی انفسهم و لو كان بهم

خصاصة . (205)

انصار كه پیش از آمدن مهاجرین مدینه را جایگاه ایمان ساخته بودند با ورودشان نسبت به آنان ابراز علاقه كردند، علاوه بر آنكه در دل احساس احتیاجی به اموال بنی نضیر نداشتند، حاضر شدند از روی تفضل به مهاجرین ایثار نمایند، هر چند بعضی از انصار، خود در مضیقه بودند ولی مهاجرین را بر خویشتن مقدم داشتند.

ایثار و تفضل از ناحیه انصار نسبت به مهاجرین بی بضاعت در صدر اسلام و نزول آیه :

و یؤ ثرون علی انفسهم و لو كان بهم خصاصة ؛(206)

یكی از بزرگترین كرامت خلق را پایه گذاری نمود. اولیای گرامی اسلام ضمن روایات بسیاری با تعبیرهای مختلف همواره قدر و منزلت این كرامت خلق را خاطرنشان می ساختند و در بعضی از روایات در پایان حدیث ، آن آیه شریفه را نیز قرائت می نمودند.

نیكوكاران كم بضاعت 

امام صادق (ع ) در وصف مؤ منین كامل چنین فرموده است :

هم البررة بالاخوان فی حال العسر و الیسر، المؤ ثرون علی انفسهم فی حال العسر كذلك وصفهم الله تعالی فقال : و یؤ ثرون علی انفسهم . (207)

آنان نیكوكاران اند نسبت به برادران در حال تنگدستی و در حال گشایش . اینان در حال مضیقه ، دیگران را بر خود مقدم می دارند و خداوند، این گروه بزرگوار را اینچنین توصیف نموده و فرموده است :

و یؤ ثرون علی انفسهم و لو كان بهم خصاصة .

شاگردان تربیت یافته مكتب ایثار كوشا بوده اند كه این كرامت نفس را در ضمیر خود زنده نگاه دارند و در فرصتهایی كه به دست می آورند دیگران را بر خویشتن مقدم می داشتند.

عن انس قال : اهدی برجل من اصحاب النبی صلی الله علیه و آله راءس شاة مشوی . فقال : ان اخی فلانا و عیاله احوج الی هذا حقا. فبعث الیه . فلم یزل یبعث به واحد الی واحد حتی تدالوا بها سبعة ابیات حتی رجعت الی الاول (208)

دیگری را بر خود مقدم داشتن 

انس بن مالك می گوید: به یكی از اصحاب پیغمبر اكرم (ص ) كله گوسفند بریان شده ای اهدا گردید. مرد صحابی با خود گفت : فلان برادرم و عیالش به این غذا از من محتاجتر است ، برای وی فرستاد. او نیز به تصور احتیاج بیشتر برادر دیگر برای آن برادر اهدا نمود، و خلاصه كله بریان شده را هفت در خانه بردند و سرانجام به منزل مرد صحابی ، یعنی آن كس كه به وی اهدا شده بود برگشت .

البته این چند نفر مسلمان ، نیاز فوری به آن غذا نداشتند ولی با این عمل مراتب ایثار تفضل آنان نسبت به یكدیگر روشن گردید.

نمونه ایثار در میدان جنگ 

جنگ یرموك از جنگهای بزرگ مسلمانان در صدر اسلام بود. در این جنگ فرماندهان لشكر اسلام و كفر موافقت كرده بودند كه هر روز یك ستون از سربازان مسلمین و یك ستون از سربازان دشمن به عرصه پیكار بیایند و پس از چند ساعت زد و خورد سربازان سالم با زخمی های قابل حركت به لشكرگاه خود بپیوندند و عده كشته و زخمی های غیر قابل حركت در جای خود می ماندند تا برای آنها اقدام لازم معمول گردد. حذیفه عدلی می گوید: در یكی از روزها پسر عموی من با ستون نظامی مسلمین به عرصه پیكار رفت ولی برنگشت . من ظرف آبی با خود برداشتم ، به طرف میدان جنگ رفتم تا اگر پسر عمویم زنده است و رمقی دارد آبش بدهم .

فاذا انا به بین القتلی فقلت : انا اسقیك ؟ فاشار الی ان نعم . فاذا برجل یقول : آه ! فاشار الی ابن عمی ان انطلق الیه و اسقه . فاذا هو هشام بن العاص . فقلت : اسقیك ؟ فاشار الی ان نعم . فسمع آخر یقول آه ! فاشار الی ان انطلق الیه . فجئته فاذا هو قدمات . فرجعت الی هشام .فاذا هو قدمات . فرجعت الی ابن عمی . فاذا هو قدمات . (209)

ناگهان پسر عمویم را بین كشته ها یافتم ، بر بالین پسر عمویم نشستم و به او گفتم : می خواهی آبت بدهم ؟ با اشاره جواب مثبت داد. در این موقع مجروح دیگری كه در آن نزدیك افتاده بود و كلمه آب را شنید گفت : آه ! پسر عمویم با اشاره به من فهماند كه اول بروم او را آب بدهم . پسر عمو را گذاردم ، بر بالین دومی آمدم دیدم هشام بن عاص است . گفتم می خواهی آبت بدهم ؟ با اشاره جواب داد: بلی . كلمه آب را مجروح سومی كه در آن نزدیك افتاده بود شنید، گفت : آه ! هشام اشاره كرد كه اول به او آب بدهم . هشام را گذاردم بر بالین سومی آمدم . در این فاصله كوتاه او مرده بود. برگشتم بر بالین هشام ، او نیز مرده بود. بالای سر پسر عمویم آمدم ، او هم از دار دنیا رفته بود.

یكی از علل پیشرفت اسلام 

یكی از مورخین درباره عللی كه موجب پیشرفت مسلمین گردید بحث نموده و می گوید: یكی از آن علل صفت ایثار بر نفس و دیگری را بر خود مقدم داشتن بود. سپس همین قطعه تاریخی را به طور شاهد ذكر كرده و می گوید: این سه مجروح بر اثر جراحات و خونریزی شدید در آستانه مرگ قرار داشتند، در آن لحظات ، جای خودنمایی و ریاكاری نبود، اما مكتب اسلام حس فداكاری و ایثار را آنچنان در ضمیرشان پایه گذاری نموده بود كه در دقایق آخر زندگی با آنكه تشنه بودند آب نخوردند و برادران خویشتن را بر خود مقدم داشتند. البته ملتی اینچنین ایثارگر و فداكار و شایسته است بسرعت پیشروی كند و در جهان برتری و تقدم به دست آورد.

امام سجاد علیه السلام در قطعه اول این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق كه موضوع سخنرانی امروز است ، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

عدل اجتماعی و ایثار تفضل 

و ایثار التفضل ؛ بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه نسبت به برادران دینی خود ایثار تفضل نمایند و آنان را مشمول عنایات ابتدایی و بدون علت خود قرار دهند. بی گمان ایثار تفضل كه از عالی ترین كرایم اخلاقی است می تواند در حفظ عدل اجتماعی اثری درخشان و بارز داشته باشد زیرا مردمی كه با ایثار تفضل خو گرفته و افراد را مشمول عنایات ابتدایی خود قرار می دهند هرگز اندیشه ظلم در سر نمی پرورند و فكر گناهكاری و تعدی نمی نمایند تا بر اثر عمل ناروای آنان به عدل اجتماعی آسیب برسد و مردم دچار ستم و تجاوز گردند.

امام سجاد (ع ) در قطعه دوم این قسمت از دعای مكارم الاخلاق كه موضوع نیمه آخر سخنرانی امروز است ، به پیشگاه خداوند عرض می كند:

و ترك التعییر: بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه سرزنش یكدیگر را ترك گویند و زبان به ملامت این و آن نگشایند.

اسلام و تعییر مذموم 

تعییر از عار است ، به معنای ننگ . فردی كه مرتكب گناه می شود بر اثر آن در خویشتن عیب وننگی به وجود می آورد، سرزنش كننده ، آن عیب را به رخش می كشد و مورد ملامتش قرار می دهد.

تعییر در اخلاق اسلام از صفات ناپسند و مذموم است و در این باره روایات بسیاری از اولیای گرامی اسلام رسیده كه پاره ای از آنها در خلال سخنرانی به عرض شنوندگان محترم می رسد. لازم است در آغاز بحث این نكته تذكر داده شود كه روایات مذمت تعبیر ناظر به سرزنش نمودن به یك فرد مسلمان است كه دچار لغرش گردیده و مرتكب عملی شده كه از نظر دینی حرام است و شارع اسلام آن را بر مسلمین ممنوع نموده است . بنابراین ملامتهای سیاسی ، اقتصادی ، اجتماعی و دیگر اموری همانند اینها كه از ناحیه مردم نسبت به متصدیان خودسر و مستبد كه مرتكب خطا شده اند اعمال می گردد مشمول روایات تعبیر نیست و دعای امام سجاد (ع ) شامل آنها نمی شود. اولین مطلبی كه در بحث تعییر و ملامت باید مورد توجه قرار گیرد این است كه اولیای گرامی اسلام ضمن روایات ، گناه را بیماری خوانده اند و انسان عاقل هرگز بیمار را ملامت نمی كند بلكه اگر بتواند باید در راه درمان بكوشد و مرضش را علاج نماید.

عن علی علیه السلام قال : الذنوب الداء و الدواء الاستغفار والشفاء الا تعود. (210)

علی (ع ) فرموده : گناهان بیماری است ، داروی آن بیماری ها طلب آمرزش از پیشگاه حضرت باری تعالی است و نشانه شفا یافتن بیماری آن است كه دوباره به آن راه برگشت ننمایند و مرتكب گناه نشود.

بیماری گناه 

امام صادق علیه السلام ضمن حدیثی در مورد عیوب اخلاقی و گناهان ، از قول حضرت مسیح ابن مریم (ع ) نقل نموده كه فرموده است :

انما الناس رجلان : مبتلی و معافی . فارحم المبتلی و اشكر الله علی العافیة . (211)

مردم دو گروه اند: یا به بیماری گناه مبتلا هستند یا آنكه در سلامت و عافیت اند. مبتلایان به بیماری گناه را مورد ترحم و دلسوزی قرار دهید و شكرگزار خداوند در عافیت و سلامت خود باشید.

تذكر امام به ملامت كنندگان 

حضرت مولی الموحدین امیرالمؤ منین علی (ع ) در یكی از خطبه ها در مورد تعبیر و سرزنش گناهكاران سخن گفته و ملامت كننده را از ابعاد مختلف محدود و محصور نموده است . به نظر می رسد كه اگر شنوندگان محترم در این گفته حكیمانه دقت كامل مبذول دارند هرگز مسئولیت خود را از یاد نمی برند و به خویشتن اجازه نمی دهند مسلمانی را برای گناهی كه مرتكب شده است مورد ملامت و تعییرش قرار دهند.

و انما ینبغی لاهل العصمة و المصنوع الیهم فی السلامة ان یرحموا اهل الذنوب والمعصیة و یكون الشكر هو الغالب علیهم و الحاجز لهم عنهم فكیف بالعائد الذی عاب اخاه و عیره ببلواه ؟ اما ذكر موضع ستر الله علیه من ذنوبه مما هو اعظم من الذنب الذی عابه به و كیف یذمه بذنب قد ركب مثله .فان لم یكن ركب ذلك الذنب بعینه فقد عصی الله فی ماسواه مما هو اعظم منه و ایم الله لئن لم یكن عصاه فی الكبیر و عصاه فی الصغیر، لجراءته علی عیب الناس اكبر. (212)

بی گمان شایسته است برای كسانی كه از گناه منزه اند یا بر اثر تفضل الهی سالم مانده اند گناهكاران را مورد ترحم قرار دهند و شكر خداوند در سلامتشان از گناه ، شاغل اغلب اوقاتشان باشد و همان شكرگزاری مانع آن شود كه به معصیت گناهكاران بپردازند. چگونه یك فرد مسلمان از برادر خود عیب می گیرد و او را در گناهش تعییر و ملامت می نماید؟ آیا به یاد نمی آورد گناهانی را كه خودش مرتكب تعییر و ملامت می نماید؟ آیا به یاد نمی آورد گناهانی را كه خودش مرتكب شده و خداوند آنها را مستور داشته از گناه شخصی كه مورد عیب گیریش قرار گرفته بزرگتر بوده است .چگونه مذمت می كند او را در گناههایی كه خودش آن را مرتكب شده است و اگر آن گناه را به عینه انجام نداده به گناه بزرگتری دست زده است . قسم به خدا اگر به معاصی كبیره آلوده نشده و معاصی صغیره داشته جرئت و جسارت او بر عیب گیری از مردم بزرگتر از هر گناه كبیره ای است كه آدمی انجام می دهد.

اگر مسلمانی به گناهی آلوده بود اما بعدا توبه نموده و آن را ترك گفته است ، سرزنش چنین مسلمانی به مراتب سنگینتر از ملامت كسی است كه آن گناه را مرتكب می شود. چنین ملامتی علاوه بر مجازات اخروی زمینه ساز رسوایی ملامت كننده در دار دنیاست .

عن النبی صلی الله علیه و آله : من عیر اخاه بذنب قد تاب منه لم یمت حتی یعمله . (213)

رسول اكرم (ص ) فرموده : كسی كه برادر خود را سرزنش كند به گناهی كه از آن توبه نموده است نمی میرد تا خودش آن گناه را مرتكب شود.

انگیزه های ملامت 

انگیزه های مختلفی می تواند آدمی را به تعییر دگران وادار نماید و زبان به سرزنش این و آن بگشاید. بعضی از انگیزه ها نشانه سوء نیت و ناپاكدلی است ، بعضی از انگیزه ها ناشی از عیب اخلاقی و غفلت از خویشتن است ، بعضی ناشی از خامی فكر و بی مطالعه تلافی نمودن است ، و بعضی ناشی از علل دیگر، و چون اولیای دین در مقام تربیت مردم ضمن سخنان خود پاره ای از انگیزه ها را خاطر نشان ساخته اند در اینجا بعضی از آن روایات ذكر می شود:

عن ابیجعفر علیه السلام قال : اقرب ما یكون العبد الی الكفر ان یؤ اخی الرجل علی الدین فیحصی علیه زلالته لیعیره بها یوما ما. (214)

ملامت و خبث سریره 

امام باقر (ع ) فرمود: نزدیكترین عمل یك بنده به كفر این است كه مردی با مردی به نام دین طرح دوستی بریزد و هدفش این باشد كه لغزشهای او را شماره كند و به ذهن بسپارد برای اینكه روزی او را از راه آن لغزشها مورد سرزنش و ملامت قرار دهد، البته چنین تعییر و ملامتی حاكی از خبث سریره و فكر خائن كسی است كه از اول به نام دین برای نیل به این هدف پلید وارد شده و آن مرد را اغفال كرده است .

ملامتگران ناخودآگاه 

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : كفی بالمرء عیبا ان یبصر من الناس ما یعمی منه عن نفسه ، و ان یعیر الناس بما لا یستطیع تركه ، و ان یؤ ذی جلیسه بما لا یعنیه . (215)

رسول اكرم (ص ) فرمود: برای عیب یك انسان كافی است كه نقائص را در مردم ببیند كه در خودش وجود دارد ولی از دیدن آنها نابیناست ، سرزنش كند مردم را به چیزی كه خودش مبتلاست و قادر نیست آن را ترك گوید، و اینكه همنشین خود را آزار دهد به سخنانی كه بی ثمر است و به دانستن آنها نیازی نیست .

تعییر و ملامت انسانی كه خود به نقائص مورد سرزنش گرفتار است عیب اخلاقی تعییركننده و نشانه جهل او به عیب خویشتن است .

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : اذا وقع بینك و بین اخیك هنة فلا تعیره بذنب . (216)

امام صادق (ع ) فرمود: اگر بین تو و برادرت چیزی پیش آمد و رویداد نامطلوبی واقع شد او را به گناهش مورد ملامت قرار مده ، یعنی از عمل تلافی جویانه بی مطالعه خودداری كن .

مجازات قانونی نه ملامت 

هر كشوری كه قانون بر آن حكومت می كند اگر كسی مرتكب جرم شود باید طبق موازین و مقررات مجازات گردد و به كیفر قانونی برسد. در چنین جامعه ای تعییر و ملامت مایه دشمنی و عداوت ، و موجب تجری مردم در گناه و معصیت است . از این رو اسلام در زمینه جرایم از كیفر قانونی سخن گفته و اجازه نداده است مجرم مورد ملامت و سرزنش قرار گیرد.

عن النبی صلی الله علیه و آله قال : اذا زنت خادم احدكم فلیجلدها الحد و لا یعیرها. (217)

رسول اكرم (ص ) فرمود: اگر خدمتگزار یكی از شما زنا داد باید حد شرعی بر وی جاری شود نه اینكه مورد ملامت و تعییر قرار گیرد.

ملامت و كیفر دنیا و آخرت 

از آنچه معروض افتاد روشن شد كه تعییر نمودن و سرزنش كردن مسلمانان برای گناهی كه مرتكب شده است در اسلام مذموم و ناپسند است و پیروان قرآن شریف باید مراقبت كنند كه به این خصلت مذموم و بد آلوده نشوند و برادران خود را با ملامت نیازارند، ضمنا متوجه باشند كه در روایات اسلامی خاطر نشان گردیده است كه سرزنش كنندگان از كیفر الهی در دنیا و آخرت مصون نخواهند بود.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : من انب مؤ منا انبه الله فی الدنیا و الاخرة . (218)

امام صادق (ع ) فرمود: كسی كه مؤ منی را تعییر و سرزنش نماید خداوند او را در دنیا و آخرت مورد ملامت خود قرار خواهد داد.

امام سجاد (ع ) در این قطعه از دعای شریف مكارم الاخلاق به پیشگاه باری تعالی عرض می كند:

و ترك التعییر؛بارالها! مسلمانان را موفق بدار كه تعییر و ملامت را ترك گویند و برای گناهی كه مرتكب شده اند لب به سرزنش یكدیگر نگشایند.

عكس العمل ملامت شدگان 

هر فردی به طور طبیعی خویشتن را دوست دارد و به غریزه حب ذات به خود علاقه مند است . هتك و تحقیر را تحمل نمی كند و آن را اهانت به شخصیت خود تلقی می نماید و تا آنجا كه قدرت دارد برای دفاع از عرض خود می كوشد. تعییر و سرزنش كه خود عمل موهنی است احساس ملامت شده را تحریك می كند، برافروخته می گردد، مهیای مقابله می شود، زبان به اهانت تعییر كننده می گشاید، تعییركننده نیز پاسخ می گوید و در نتیجه بین آن دو، سخنان تند و موهنی رد و بدل می گردد و ممكن است در پاره ای از مواقع ، وضع و محاذات طرفین به قدری شدید شود كه دامنه كلام به دروغگویی و افترا منتهی گردد و احیانا به زد و خورد منجر شود و مایه بروز مفاسد سنگین و غیر قابل جبران گردد.

نهی تلافی ملامت به ملامت 

اولیای گرامی اسلام برای اینكه جامعه را از زیانهای ناشی از سرزنش مصون دارند و از اختلاف و پراكندگی جلوگیری نمایند و به مسلمانان دستور داده اند كه همیشه و همه جا از سرزنش مسلمانان بپرهیزند و خویشتن را به این گناه آلوده ننمایند .اگر در موردی مسلمانی این وظیفه اخلاقی را رعایت ننمود و برادر دینی خود را مورد تعییر و ملامت قرار داد به مسلمان ملامت شده توصیه نموده اند كه عمل ناروای او را با ملامت تلافی ننماید و زمینه تشاجر را فراهم نسازد، بلكه كار نادرست او را نادیده انگارد و بی تفاوت از كنارش بگذرد و بدین وسیله خویشتن را مشمول پاداش باری تعالی بنماید.

قال اعرابی لرسول الله صلی الله علیه و آله : اوصنی . فقال : علیك بتقوی الله ، فان امرو عیرك بشی ء یعلمه فیك فلا تعیره بشی ء تعلمه فیه ، یكن و باله علیه و اجره لك . (219)

عربی بادیه نشین به رسول اكرم (ص ) عرض كرد: به من سفارشی بفرمایید. حضرت فرمود: بر تو باد به تقوی ، پس اگر كسی تو را به چیزی كه می دانست در تو وجود دارد ملامت نمود تو او را به چیزی كه می دانی در وی هست سرزنش منما. با رعایت این كار، وبال سرزنش برای او خواهد بود و پاداش الهی برای تو.

تكرار ملامت و جرئت در گناه 

اگر مسلمانان به دستور اسلام توجه كنند و در زمینه گناه از ملامت یكدیگر خودداری نمایند و گناهكاران فقط مورد مجازات قانونی قرار گیرند بعید نیست شرمندگی مجازات تا حدی گناهكاران را به خود آورد و گناه تقلیل یابد. اگر ملامت یكدیگر را بكلی ترك نگویند و گاه به گاه زبان به سرزنش اهل معصیت بگشایند بیش و كم اثر بد در جامعه می گذارد و به نسبت می تواند موجب فساد اخلاقی و اجتماعی گردد اما اگر سرزنش گناهكار در جامعه رنگ خلق عادی به خود بگیرد و افراد در ملامت این و آن به زیاده روی گرایش یابند رفته رفته پرده حیای اجتماعی دریده می شود، قبح گناه از میان می رود، معصیت صورت عادی به خود می گیرد. از آن پس گناهكاران نه تنها از ملامت این و آن شرمنده نمی شوند و احساس انفعال نمی نمایند بلكه تكرار در ملامت موجب جرئت و جسارت می گردد و با لجاجت و خودسری بیشتری به كارهای نامشروع خویش ادامه می دهند و بدین وسیله موجبات بدبختی خود و سیه روزی را فراهم می آورند.

عن علی علیه السلام قال : الافراط فی الملامة یشب نیران اللجاج . (220)

علی (ع ) فرموده : زیاده روی در ملامت و سرزنش ، آتش لجاج را مشتعل می سازد و افراد را با عناد بیشتری به كارهای نادرستشان وا می دارد.